✍️ ساسان شیخی | روزنامهنگار
انتصاب مدیری غیربومی که بیشتر به نشستن در ساختمان چند طبقهی اداره کل علاقه دارد تا حضور در سرمای ییلاقات و شلوغی جایگاهها، خودش تبدیل شده به نماد فاصله گرفتن مدیریت از مردم و انگار همین تغییر، بهانهای شده برای بیتفاوتی و رها کردن میدان و تبدیل خدمت عمومی به لطف شخصی از سوی زیرمجموعهها؛ که موجی از نارضایتی گسترده در میان شهروندان، روستاییان، رانندگان و حتی گردشگران این منطقه به وجود آورده است.
مردم غرب مازندران دیگر فقط از گرانی بنزین شاکی نیستند؛ از کیفیت آن، از نازلهای خراب، سرویسهای بهداشتیای که بوی تعفن میدهند، از متصدیانی که لباس فرم و آرم ندارند و حتی گاه احترام مراجعه کنندگان را حفظ نمیکنند، از جایگاههایی که نصف سکوهایشان با داربست و زنجیر بسته شده و نصف دیگرش هم یا نازل و دکمهی قطعکن خراب است و یا چکه میکند، از فروش غیرقانونی بنزین در گالن و مکملها به ستوه آمدهاند.
در روستاهای ییلاقی و کوهستانی و صعبالعبور غرب مازندران که هنوز از نعمت لولهکشی گاز بهرهمند نشدهاند، عامل توزیع نفت و نفتگاز گاهی طوری با اهالی برخورد میکند که انگار سهمیه سوخت را از جیب خودش میدهد! همان سهمیهای که حق قانونی مردم است و باید با احترام و بدون منت توزیع شود.
جایگاههایی که باید مجهز به پمپ باد رایگان، تابلوهای زیبا و خوانا، رمپهای ورود و خروج ایمن و سرویسهای بهداشتی و نمازخانههای تمیز باشند، حالا به محلی برای تردد دستفروشان در میان سکوهای پمپهای بنزین تبدیل شدهاند؛ جایی که ایمنی حرف اول را میزند، اما ظاهرا کسی دیگر به فکر آن نیست.
تیم بازرسی موصوف به گروه «معین» که قرار بود پایان هر ماه با چک لیستهای دقیق، جایگاهها را رتبهبندی کند، حالا به یک نمایش آخر ماه تبدیل شده است.
اگر بازدیدهای سرزده و نامحسوس در روزهای معمولی ماه انجام شود و بازرسان به جای کاغذبازی، با مردم حرف بزنند، عمق فاجعه مشخص خواهد شد.
هیچ کس انتظار ندارد مدیرکل شخصا تعمیرکار یا نظافتچی شود ، توقع، ساده و منطقی است! بلند شدن از پشت میز، حضور در میدان، شنیدن مستقیم گلایهها و برخورد قاطع با متخلفان و صیانت از «حقالناس» که در حال پایمال شدن است.
این یادداشت نه از روی غرض، بلکه روایت کسانی است که روزانه در شهرها پای پمپها صف میکشند و در روستاها برای گرم کردن خانهشان التماس میکنند؛ تا اگر گوش شنوایی هست، این صدا را که هرگز نشانه رضایت نیست، بشنود؛ و امید آن است که این بار، فریاد مردم از دیوارهای بلند ساختمان سفید اداره کل شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی منطقه چالوس عبور کند.





























































